خانواده در «عدم استقلال» کودک نقش دارد/ اغاز مسئولیت دادن به کودک از سه سالگی_تاشکن
[ad_1]
به گزارش تاشکن
ارسطو رضایی مشاور خانواده و روانشناس بالینی در او گفت وگو با خبرنگار باشگاه جوانی خبرگزاری برنا درمورد مفهوم «بیعرضگی» نوجوانان در جامعه او گفت: با دقت به این که «خودگردانی» از مهمترین نیازهای کودکان به شمار میآید؛ میتوان او گفت که افراد، میل به انجام کارهای خود به طور جدا گانه دارند. بهداشت فردی، مطالعه و درس خواندن، یادگیری، برقراری ربط و این چنین دوام یک ربط نیز از جمله کارهایی است که به توانایی «خودگردانی» مربوط میشود.
خانواده در «بیعرضگی» کودک نقش دارد
وی با اشاره به عدم آگاهی خانوادهها از این نیاز در ادامه گفت: در شرایطی که خانواده با حمایتافراطی از کودک، همه نیازهای او را با انجام دادن یا ساده سازی تکالیف مدرسه، انتخاب رشته ورزشی و دوست ارضاء میکنند؛ اگرچه اصطلاحاً اجازه نمیدهند که آب در دل کودک تکان بخورد، اما در واقع مانعی برای رسیدن کودک به «خودگردانی» می باشند.
این مشاور خانواده عدم سپردن مسئولیت به کودک را در خانوادههای نسل تازه پررنگتر دانست و افزود: هنگامی خانواده در دوران کودکی فرزند، مسئولیت ساده سازی دروس، انتخاب دوست و دیگر مسئولیتهای کودک را به دوش میکشد؛ فرزند در سن نوجوانی از انجام کارهای ساده همانند انتخاب رشته بازمانده و تحت گفتن فردی «بیاراعه» در جامعه شناخته میشود چرا که تا پا گذاشتن به آن سن، مسئولیتی نداشته و کاری نیز انجام نداده است.
این روانشناس بالینی نقطه روبه رو این خانوادهها را خانوادههایی دانست که کودک را به طور ناگهانی و بدون در نظر گرفتن تناسب سنی با چالش و مسئولیتها روبرو میکنند و تشریح کرد: از نظر دیگر کودکانی که بیشتر از توانایی خود و به طور ناگهانی موظف به انجام مسئولیتها شدند هم در یادگیری «خودگردانی» موفق نخواهند می بود. افراد دهه ۵۰ تا ۶۰ نیز از جمله افرادی می باشند که قربانی مسئولیتهای یکدفعهای همانند ثبت نام در مدرسه، انتخاب لباس، انتخاب دوست و امثال این موقعیتها شدند.
مسئولیت دادن به کودک از سه سالگی اغاز میشود
رضایی با تشبیه خانواده به فضای باشگاه تصریح کرد: اگر خانواده حمایتکننده افراطی در نقش مربیای باشند که نه ابزاری در اختیار شاگرد قرار میدهد و نه اجازه وزنه زدن به ورزشکار را میدهد؛ این مربی مانع رشد ماهیچهها خواهد شد. این چنین سپس از مدتی که باید سطح شاگرد ارتقاء اشکار کند؛ شاگرد در بلند کردن وزنهای در سطح خود ناتوان خواهد ماند.
وی با گفتن این که تعداد بسیاری از خانوادهها اجازه وزنه زدن که به مثابه انتخاب دوست و دیگر ماموریت های شخصی است را از کودک سلب میکنند؛ اظهار داشت: اگرچه یک مربی آگاه، ورزش شاگرد را با وزنهای نیم کیلویی و سبک اغاز کرده و به مرور زمان بدن شاگرد را برای وزنه ۱۰۰ کیلویی آماده میکند؛ اما تعداد بسیاری از خانوادهها در ابتدای کار با وزنه ۱۰۰ کیلویی به استقبال کودک خود رفته و به این ترتیب علاوه بر این که عضلات کودک منقبض و درد میگیرد؛ حس ناتوانی کودک نیز جریحه دار میشود.
این مشاور خانواده با گفتن این که در کارگاههای فرزندپروری از ۳ سالگی مسئولیت دادن به فرزند اغاز میشود یادآور شد: هنگامی در سه سالگی مسئولیت دادن به کودک با تقاضایی ساده همانند آوردن چنگال بر سر سفره غذا اغاز، و در ۴ سالگی با آوردن بشقاب ادامه اشکار و در ۵ سالگی با غذا آوردن تحکیم میشود؛ انتظار «خودگردانی» از این کودک میرود چرا که تا سن ۷ تا ۸ سالگی نیز به مرحله مرتب کردن جای خواب یا تفکیک لباسهای کثیف دست اشکار میکند.
«خودگردانی» از کودکی نهادینه میشود
این روانشناس بالینی آگاهی از روال رشد ذهنی و بدنی کودک را از جمله ماموریت های والدین دانست و او گفت: به گفتن مثال پدر و مادر باید بدانند که ذهن و بدن کودک در یک بازه سنی برای یادگیری چه مسائلی آماده است تا بر این مبنا توانایی فرزند خود را به منظور روبرویی با چالشها بسنجند و به این ترتیب کودک را برای انجام دادن کارهای شخصی خود به طور تنها آماده کنند.
رضایی با اشاره به لزوم آگاهی والدین از نیازهای سنی کودک در ادامه گفت: این چنین از نوجوان ۱۸ سالهای که از کودکی مسواک زدن را یاد نگرفته؛ نمیتوان انتظار مسواک زدن داشت چرا که اگر این عادت از کودکی در وی نهادینه میشد اکنون به طور خودکار انجام میداد. این چنین خواست انجام دادن تکالیف یا چیدن برنامه روز سپس از کودک ۷ سالهای که تازه داخل مدرسه شده انتظار بیجا و سنگینی به شمار میآید. اما میتوان در هفته اول به کودک در قرار دادن کتابها پشتیبانی و در هفته دوم کودک را داخل فاز یادگیری چینش برنامه کلاسی کنیم و به این ترتیب، از هفتههای دوم و سوم فقط ۲ الی ۳ روز در هفته را به بازدید برنامه کودک تعلق دهیم و مطابق با این اصول کودک داخل مسیر «خودگردانی» میشود که توانایی جمع کردن برنامه و انجام دادن تکالیف را اشکار کرده است. این قوانین در بدو ورود کودک به مقطع راهنمایی نیز صادق است.
یک باغبان آگاه به همه گیاهان به یک اندازه رسیدگی نمیکند
وی شناخت خلق و خوی کودک را از جمله ماموریت های سنگین خانواده دانست و افزود: اگر والدین را باغبان و فرزندان را گیاههای باغبان در نظر بگیریم؛ یک باغبان هیچوقت به همه گیاهان به یک اندازه رسیدگی نمیکند؛ بلکه به هرگیاهی به اندازه مورد نیاز گیاه آب، نور و کود میرساند. از نظر دیگر باغبانی که بدون دقت به ماهیت و خصوصیت گیاه، رسیدگی افراطی را از سر میگیرد نیز در زمره باغبانان بد قرار میگیرد که در نهایت معتقد است گیاهان، حساس می باشند؛ در حالی که گیاهان نه حساس، بلکه باغبان ماموریت خود را به درستی انجام نمیدهد.
این روانشناس بالینی تشریح کرد: در خانوادهها نیز دیده میشود که قلقها و خصوصیاتی که والدین از آن آگاه نیستند؛ به ژنتیک خانوادگی نسبت داده شود، اما در واقع والدین باید بدانند که ویژگی «خودگردانی» هر کودک باید نسبت به شخصیت خجالتی، ترسو و یا شجاعت وی تنظیم شود.
رضایی خاطرنشان کرد: با این حال مسئلهای که همیشه باید مورد دقت واقع شود؛ این است که فرد فارغ از سنی که دارد از طرف چه فردی و در چه موقعیتی «بیاراعه» خطاب میشود چرا که در علم روانشناسی اختلالی تحت گفتن «بیعرضگی» شناخته نمیشود.
انتهای مطلب/
دسته بندی مطالب
[ad_2]
منبع